مجید ادیبی | شهرآرانیوز؛ «حرم- بارگاه»؛ ترکیب این دو واژه را احتمالا در بازارها و گذرگاههای اطراف حرم مطهر رضوی بارها و بارها شنیدهاید. این روزها شاید کمتر، اما روزگاری به فاصله چند قدم، جوانکی با لهجه مشهدی و نوعی خاص از ادای کلمات، عابران را که زائران حرم نور بودند، به سمت دکانی فرامیخواند تا شریفترین و نابترین لحظه زندگیشان را در قاب تصویر به یادگار ببرند و آن تصویر که جایش بالای طاقچه یا بهترین نقطه خانه است، بشود میراث خانواده، بشود لحظهای که تا همیشه حسش در ثانیههای زمان جاری باشد.
روایت امروز ما درباره «عکاسی زیارتی» یا همان «حرمبارگاهی» است که بینظیرترین و در نوع خود، خاصترین گونه عکاسی در جهان است و چه چیزی از این مهمتر که تصویری در یک قاب دوستداشتنی با نور و باور گره بخورد.
آنچه در ادامه میخوانید، درباره عکاسی زیارتی است که در همه جهان فقط در مشهد حیات دارد و خاص بافت فرهنگی و مذهبی این شهر است؛ بهتر است بگوییم مهمترین یادگاری است که زائران حرم نور از مشهد برای خود به خانه میبرند و لحظههای وصفناشدنی آن را با دیگران به اشتراک میگذارند؛ هرچند که روزگار رفته بر این گونه خاص در عکاسی، رد و نشانهایی پررنگ از فراموشی دارد. اینکه دلایلش چیست، بماند برای بعد.
اگر قرار باشد به پیدایش عکاسی زیارتی در مشهد بپردازیم، پیش از هر چیز باید به عوامل مؤثر در این گونه خاص عکاسی بپردازیم که بی گمان حضور بارگاه منور امام هشتم در مشهد و حضور پرشور زائران گرداگرد این چشمه جوشان معرفت، ما را بدون هیچ توضیحی به سرمنزل مقصود میرساند.
پس از ورود دوربین عکاسی به ایران، نخستین عکسهایی که عکاسان ثبت کردند، مشهد و گنبد مطلای آن، سوژه اصلی عکاسان به شمار میرفت و نمونه شاخص آن و اولین عکسی که از مشهد در اسناد تاریخی ایران وجود دارد، عکس گنبد و بارگاه امام رضا (ع) است که جیانوزی ایتالیایی آن را ثبت کرده است.
با این حال، عکاسان ایرانی هم خوش اقبال بودند که اولین عکسها از حرم مطهر رضوی را به نام خودشان ثبت کنند. مانند آقارضا عکاس باشی، مهمترین عکاس ایرانی عهد ناصری و نیز منوچهرخان و پس از آن نیز عبدا... قاجار که پیشتر درباره این نامها و کارشان در همین صفحه مطالبی نوشته ایم و احتمالا خوانده اید.
به این نامها چند نام دیگر مثل لوئیجی پشه ایتالیایی و ویکتور سیمونوف روس را هم اضافه کنید تا دایره نخستین عکاسانی که از مشهد عکس گرفته اند کامل شود.
بر اساس اطلاعات و اسناد موجود، به ویژه آلبومهایی که در کاخ موزه گلستان تهران نگهداری میشوند، اولین عکسهای ثبت شده از مشهد و گنبد و بارگاه امام رضا (ع) در دوره ناصری گرفته شده است. نکته درخور، اما ثبت نشدن هیچ عکسی از رواقها و ضریح مطهر امام رضا (ع) است. گویا عکاسان آن دوره منعی جدی داشته اند برای عکاسی از رواقها و ضریح؛ هرچندکه عکاسان خارجی حتی رخصت گرفتن عکس از صحنها و مجموعه حرم را هم نمییافتند و به عکاسی از نماهای دور بسنده میکردند. مانند عکس مشهور و اولین عکس ثبت شده از حرم مطهر رضوی که جیانوزی آن را در محدوده پایین خیابان گرفته است.
پس از رواج فن عکاسی در دوره قاجار و به ویژه در سالهای پرآشوب و غوغای مشروطه، کم کم پای آتلیههای عکاسی (عکاسخانه ها) به شهرهای ایران باز شد. زیرا در آن زمان هم تجهیزات و ادوات عکاسی بیشتر شده بود و هم تعداد عکاسانی که این فن را آموخته بودند. مشهد هم از این ماجرا بی بهره نبود و در اواخر قاجار و به ویژه در سالهای ابتدایی پهلوی اول، تعداد عکاس خانههای شهر رو به فزونی رفت. با این همه، ایرج افشار در کتاب «گنجینههای عکس ایران» از میرزا فرج ا... عباداف و میرزا عکاس باشی آستان قدس به عنوان نخستین افرادی نام میبرد که در سالهای ۱۲۸۰ و ۱۲۸۱ خورشیدی در مشهد عکاسی میکرده اند و احتمالا نخستین کسانی بوده اند که اولین عکاسخانههای مشهد را نیز راه اندازی کرده اند.
عماد عصار نیز یکی دیگر از عکاسان بومی مشهد است که با تخلص «راصع» فعالیت میکرده است و در فهرست اولین عکاسان خبری مشهد نامش به چشم میخورد. راصع عکاس روزنامه «آشفته» بود که یکی از نخستین روزنامههای مصور مشهد به شمار میآید. همچنین در فهرست نخستین عکاسان خبری مشهد، هاشم ظریف نامی هم هست که سال ۱۳۰۴ خورشیدی در روزنامه «آزادی» مشهد به عنوان خبرنگار و عکاس فعالیت میکرد.
پس از رونق عکاس خانهها در مشهد، کم کم زمینههای پیدایش عکاسی حرم بارگاهی در مشهد فراهم شد. در این بین میتوان از مرحوم آیریا و مرحوم پیما و ابراهیم ذهبی (سیاح) و چند نفر دیگر نام برد که اولین عکاس خانههای مشهد را دایر کردند.
عکاس خانهها در مشهد و در اصلاح امروزی اش آتلیه ها، مکانهایی بودند که فقط عکسهای آتلیهای در آنجا گرفته میشد. مشتری به آنها مراجعه میکرده و عکاسان هم از او عکس میگرفته اند.
در سطرهای پیشین به این موضوع اشاره شد که عکاسی از داخل حرم مطهر رضوی و به ویژه رواقها و روضه منوره، منع جدی داشته است و عکاسان نمیتوانسته اند در حرم مطهر از مردم عکس بگیرند. با این حال، عکاسان مشهدی به ایدهای خلاقانه رسیدند. آنها مشتری هایشان را در ساختمانهای بلند مشرف به حرم مطهر، به پشت بام میبردند و با پس زمینه حرم از آنها عکاسی میکردند و این درواقع اولین گامها برای ایجاد سبکی خاص در عکاسی ایران و خاص مشهد به شمار میرود. بدین معنا مکان مقدس به علت ممنوعیت عکاسی در آن، به پس زمینه عکسها درآمد؛ هرچند که این شیوه همیشه جوابگوی نیاز زائران نبود و حتی خود عکاسان هم نمیتوانستند روی قابلیتهای این شیوه حساب ویژهای باز کنند.
از یک سو برخی ساختمانهای مشرف به حرم مطهر در ماجرای توسعه مشهد در سالهای ابتدایی قرن چهاردهم تخریب شدند و از سوی دیگر همیشه امکان نور کافی برای ثبت عکسهای باکیفیت مهیا نبود. از این رو بار دیگر عکاسان مشهدی خلاقیت را چاشنی کارشان کردند و مکان مقدس را روی پردههای نقاشی به تصویر کشیدند تا پس زمینه عکس اشارهای مستقیم به امری مقدس داشته باشد. این پردهها درواقع نمادهای بارگاه مطهر رضوی بودند و نقاشیهایی از ضریح و گنبد و گلدسته را شامل میشد و حتی نشانههایی مانند آهو به این پردههای نقاشی اضافه شد.
پس از اینکه پردههای نقاشی به آتلیههای عکاسان مشهدی راه یافت، اقبال زائران را نیز به همراه داشت و پس از آن بود که به سبک و شیوهای منحصربه فرد در عکاسی آتلیهای در مشهد تبدیل شد و برگی تازه را در تاریخ عکاسی ایران رقم زد.
عکسهای زیارتی (حرم بارگاهی) یادگاری و سوغات مشهد به شمار میرفتند، اما در نوع خود به دلیل پیوندی که با امری مقدس (زیارت) دارند، به عنوان شیئی مقدس نیز شناخته میشوند. به تعبیر دیگر، میتوان این نوع از عکاسی را ابزاری برای یادآوری امری مقدس دانست که به صورت نمادین یادآور عزیزترین لحظههای معنوی زائر امام رضا (ع) به شمار میرود.
سال هاست که با ورود دوربینها و نرم افزارهای دیجیتال، عکاسی زیارتی آن ارزش و اقبال گذشته اش را ندارد و به نوعی در فهرست هنرهای فراموش شده قرار گرفته است، اما نمیتوان از یک ویژگی شاخص آن نام نبرد. یکی از دلایل ارزشمندی این گونه عکاسی، نداشتن آرشیو است. بلی، اگر امروز آرشیوها بخش مهمی از اسناد تاریخی به شمار میآیند، در عکاسی زیارتی، به دلیل آنکه حضور زائران در مشهد هرچندسال یک بار یا حتی فقط یک بار اتفاق میافتاد، عکسهایی که از زائران گرفته میشد، آرشیو نمیشد. در آن زمان، چون نیازی به مراجعه دوباره به این نگاتیوها نبود، فیلم این عکسها نیز نگهداری نمیشد و هیچ کدام از عکاس خانههای مشهد آرشیوی برای عکسهای زیارتی نداشتند. به همین دلیل هر عکس اثری منحصربه فرد به شمار میرفته است؛ مانند یک تابلو نقاشی.
در عکاسی زیارتی، پسزمینه نقش بسیار مهمی ایفا میکند. عکاسان در ابتدا با قراردادن زائر (سوژه) درمقابل پردههای نقاشی و نیز بهرهگیری از نورپردازی با منابع نور مصنوعی، عکسها را میگرفتند. بهتدریج ابزارهای دیگری نیز ازجمله لباس و سربند عربی و ... به صحنه عکس اضافه شد.
بی گمان یکی از شاخصترین و بهنوعی مبدعان این شیوه عکاسی، مرحوم ابراهیم ذهبی مشهور به «سیاح» است. ذهبی متولد ۱۳۰۰ خورشیدی است و تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ملی محمدیه، و مهدیه حاجی عابدزاده گذراند. سپس به عکاسی روی آورد و از پانزدهسالگی با راهنمایی داییاش محمدحسین عالمزاده، عکاسی را بهعنوان پیشه آغاز کرد. ابراهیم ذهبی عکاسخانهاش را در سال ۱۳۲۸ و در اطراف حرم مطهر رضوی تأسیس کرد و علاوه بر عکاسی زیارتی، عکسهای بیشماری نیز از مشهد گرفت که هرکدام برگی از هویت مشهد معاصر در قرن چهاردهم خورشیدی به شمار میروند. در عکس پیش رو، ابراهیم سیاح در عکاسخانه اش رو به پرده نقاشی ایستاده و خودش سوژه عکاسی شده است. سیاح بیستوهشتم خرداد ۱۳۹۲
رخ در نقاب خاک کشید. یادش گرامی
منابع:
بخش مهمی از اطلاعاتی که در این مطلب خواندید، وام دار کتاب ارزشمند «عکاس خانه ایام» نوشته نسرین ترابی و ویرایش هاشم جوادزاده است. بخشهایی از آن نیز برگرفته از گفتگوهایی است که نگارنده در سالهای ابتدایی دهه هشتاد با مرتضی لطفی و کیارنگ علایی، دو تن از عکاسان مطرح شهرمان، درباره عکاسی مشهد داشته که در ماهنامه فرهنگی هنری «تاک توس» منتشر شده است.